لایتغیرلغتنامه دهخدالایتغیر. [ ی َ ت َ غ َ ی ْ ی َ ] (ع ص مرکب ) (از: لا + یتغیر) تغییرناپذیر. دگرگون ناشونده .
بردلیلغتنامه دهخدابردلی . [ رَ ] (اِخ ) فرانسیس هربرت . (1846-1924 م .) فیلسوف انگلیسی . از اصحاب مذهب اصالت تصور مطلق بود و با حکمای معاصر معارضه داشت و می گفت واقعیت حقیقتی کامل و لایتغیر است . اثر عمده اش نمود و بود (<span
ثابتفرهنگ مترادف و متضاد۱. استوار، برقرار، پابرجا، پادار، پایدار، قائم، قرص، محکم، مستقر، مقاوم ۲. باقی، دایم، لایتغیر ۳. قطعی، محرز، محقق، مدلل، مسلم، یقین ۴. واثق ۵. جایگزین ۶. بیحرکت، جایگیر ≠ متحرک
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عراق ، مکنی به ابوسعید. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه چاپ زاخاو ص 241 آورده : ابوسعید احمدبن محمدبن عراق در کبس ماههای اهل خوارزم معتضد باﷲ را پیروی کرد و شرح آن اینکه چون در بخارا از بند رهائی یافت و از زن
ساکنلغتنامه دهخداساکن .[ ک ِ ] (ع ص ) باسکون . بیحرکت . ایستاده . متوقف . ضد متحرک : بر جای ساکن می بود. (کلیله و دمنه ). || آب ایستاده . (مهذب الاسماء). آب آرام . رجوع به ساکن (بحرالَ ...) و اقیانوس ساکن شود. || بی حرکت . بی صدا. (در نحو) حرفی که در او حرکت نباشد. حرف