قصداًلغتنامه دهخداقصداً. [ ق َ دَن ْ ] (ع ق ) عمداً. از روی عمد و قصد.از قصد. در برابر سهواً. به قصد. رجوع به قصد شود.
کسیدالغتنامه دهخداکسیدا. [ ک َ ] (اِ) دارویی است که آن را سلیخه گویند و به لغت هندی کهیلا خوانند و آن شبیه به دارچینی است . کسیلا هم آمده است . (برهان ). داروئی است شبیه به دارچین که سلیخه نیز گویند. (ناظم الاطباء).
قاصداًلغتنامه دهخداقاصداً. [ ص ِ دَن ْ ](ع ق ) عمداً. قصداً. از روی عمد و قصد : چو هستی است مقصد در او نیست گردم که از خود در آن قاصدا میگریزم .خاقانی .
قَاصِداًفرهنگ واژگان قرآنکلمه قصد به معناي وسط و ميانه است اين است که خيلي دور و طولاني نباشد ، بلکه براي مسافر آسان و نزديک باشد .
کشیدگیلغتنامه دهخداکشیدگی . [ ک َ / ک ِ دَ / دِ ] (حامص ) حالت کشیده . تمدد. کشش . || رنج . دردمندی . || آزردگی . افسردگی . (ناظم الاطباء). || درازی . (یادداشت مؤلف ). || انقباض : درد پشت پدید آید بسبب