قریوتلغتنامه دهخداقریوت . [ ] (اِخ ) شهر حصارداری در موآب . (کتاب ارمیا 48، 24 و 41 و کتاب عاموس 2:2) (از قاموس کتب مقدس ).<
قریوتلغتنامه دهخداقریوت . [ ] (اِخ ) شهری است در جنوب یهودا، و دور نیست که همان قریتین یا ام خشرام باشد که در نزدیکی بئرشبع است . (از قاموس کتاب مقدس ).
چکرودلغتنامه دهخداچکرود. [ چ ُ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان اشکود بالا که در بخش رودسر شهرستان لاهیجان در 56 هزارگزی جنوب رودسر و 20 هزارگزی خاور سی پل واقع است و 20 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغر
کروتلغتنامه دهخداکروت . [ ک ُ ] (اِخ ) نام برادر پیران ویسه . (فرهنگ جهانگیری ). رجوع به کروخان شود.
کروتلغتنامه دهخداکروت . [ ک ُ ] (ص ) فربه باشد که در برابر لاغر است . (آنندراج ). فربی . چاق . (یادداشت مؤلف ) : گرچه در تألیف این ابیات نیست بی سمین غثی و بی غثی کروت . انوری .|| (اِ) نام ظرف آب . (غیاث اللغات ).
کرودلغتنامه دهخداکرود. [ ] (اِخ ) دهی است از بخش طالقان شهرستان تهران . کوهستانی و سردسیر است و 774 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
کرودلغتنامه دهخداکرود. [ ک ُ / ک َ ] (اِ) چاه بسیار عمیق را گویند که آب از آن به دشواری توان کشید. (برهان ). چاه کم عمق که به دشواری از آن آب برآید. (آنندراج ) (انجمن آرا). رجوع به کروخان شود.