اتشاقلغتنامه دهخدااتشاق . [ اِت ْ ت ِ ] (ع مص ) قدید کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر). قاق کردن . قدید و وشیق کردن گوشت . بدرازا بریدن و خشک کردن گوشت . یکجوش قدید کردن گوشت توشه را.
تامکسودلغتنامه دهخداتامکسود. [ م َ ] (اِ) بلغت بربر قدید است و آن گوشتی است که با نمک و یا با نمک و ادویه وسرکه درآمیزند و در آفتاب خشک کنند و آن را قدید نامند. (از دزی ج 1 ص 139) .
فریزفرهنگ فارسی معین(فَ) (اِ.) گوشتی که آن را خشک کرده باشند، گوشت قدید. فریس و فریش نیز گفته می شود.