قالوسلغتنامه دهخداقالوس . (اِ) نام نوائی و لحنی باشد از موسیقی . (برهان ).موضعی است که نوای قالوسی بدان منسوب است و گاهی نوا را قالوس نیز گویند بحذف یا : همی تا برزند آواز بلبلها به بستانهاهمی تا برزند قالوس خنیاگربه مزمرها. منوچهری .<b
قالوسلغتنامه دهخداقالوس . (اِخ ) موضعی بوده در ولایت رستمدار مازندران قریب به شهررویان که در این زمان به نور و کجور معروف است و از ابنیه ٔ منوچهر بوده . و آن محل را جالوس مینامیده اند و بعد از غلبه ٔ عرب بر بلاد فارس قالوس معرب آن شده چنانکه کاوس را نیز معرب کرده قابوس گفته اند و غالینوس حکیم
قالوسلغتنامه دهخداقالوس . (اِخ ) نام یک رومی معروف . (فرهنگ شاهنامه ص 209). نام سفیر قیصر به دربار لهراسب : یکی نامور بود قالوس نام خردمند و بادانش و رای و کام .فردوسی .
قالوسفرهنگ فارسی عمیدنوایی از موسیقی قدیم ایرانی: ◻︎ بلبل همیسراید چون باربَد / قالوس و قفل رومی و جالینوس (عنصری: ۳۳۷).
کاپلوشلغتنامه دهخداکاپلوش . [ پ ِ ] (اِخ ) دژخیم پاریس (از 1411 تا 1418 م .). یکی از سران حرس «بورگینیون » در عهد شارل ششم . به امر «ژان بیباک » وی را گردن زدند.
کالپوسلغتنامه دهخداکالپوس . (اِخ ) سرسلسله ٔ خانواده ٔ کالپورنیوس بوده است . (ترجمه ٔ تاریخ تمدن قدیم ص 496).
کالپوشلغتنامه دهخداکالپوش . (اِخ ) نام چمنی است نزدیک به بجنورد. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 178). چمنی بزرگ و وسیع در کثرت آب و علف مثل است . از سمتی به گرگان و از سمتی به جاجرم و از جانبی به نردین و از طرف دیگر به فرنگ فارسیان محدود است . کوهستانی است . و چشمه ها
کالوزلغتنامه دهخداکالوز. (ع ص ، اِ) آنکه برای آب با سلاح بیرون آید وقتی که در سرآب خصومتی باشد. ج ، کوالیز. (ناظم الاطباء).
قالوسیلغتنامه دهخداقالوسی . (ص نسبی ) منسوب است به موضعی قالوس نام . || (نوای ...) نوائی است از موسیقی : بزند نازو بر سرو سهی سرو سهی بزند بلبل بر تارک گل قالوسی .منوچهری .
قالوسیفرهنگ فارسی عمید= قالوس: ◻︎ برزند نارو بر سرو سهی، سرو سهی / برزند بلبل بر تارک گل قالوسی (منوچهری: ۱۳۰).
جالینوسلغتنامه دهخداجالینوس . (اِ) نام نوائی است : بلبل همی سراید چون باربدقالوس و قفل و رومی و جالینوس .اسدی (لغت فرس ).
جالینوسفرهنگ فارسی عمیداز الحان سیگانۀ باربد: ◻︎ بلبل همیسراید چون باربَد / قالوس و قفل رومی و جالینوس (عنصری: ۳۳۷).
آزادلغتنامه دهخداآزاد. (اِ) نام لحنی که آن را آزادوار نیز خوانند:همی تا برزند آزاد بلبلها به بستانهاهمی تا برزند قالوس خنیاگر بمزمرها.منوچهری .
طنبورفرهنگ فارسی عمیداز آلات موسیقی دارای دستۀ بلند و کاسۀ کوچک شبیه سهتار: ◻︎ درّاج کشد شیشَم و قالوس همی / بی پردۀ طنبور و بی رشتهٴ چنگ (منوچهری: ۱۷۱).
شکرتوینلغتنامه دهخداشکرتوین . [ ش َک ْ ک َ ت ُ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح موسیقی ) نوایی است از موسیقی . (فرهنگ فارسی معین ) : شاعری تشبیب داند شاعری تشبیه و مدح مطربی قالوس داند مطربی شکرتوین . منوچهری .آخته چنگ و چلب ساخته چنگ و رباب
قالوسیلغتنامه دهخداقالوسی . (ص نسبی ) منسوب است به موضعی قالوس نام . || (نوای ...) نوائی است از موسیقی : بزند نازو بر سرو سهی سرو سهی بزند بلبل بر تارک گل قالوسی .منوچهری .
قالوسیفرهنگ فارسی عمید= قالوس: ◻︎ برزند نارو بر سرو سهی، سرو سهی / برزند بلبل بر تارک گل قالوسی (منوچهری: ۱۳۰).