ترجمه مقاله

قابل

qābel

۱. قبول‌کننده؛ پذیرنده.
۲. دارای امکان برای قبول امری یا حالتی: قابل اجرا، قابل قبول.
۳. سزاوار؛ شایسته.
⟨ قابل ارتجاع: هر شیئ که پس از خم کردن یا فشار دادن آن به حالت اول برگردد.

۱. برازنده، سزاوار، شایسته، لایق، مستعد، مناسب
۲. آگاه، کارآزموده، کاردان، متبحر، مجرب،
۳. پذیرا، پذیرنده ≠ نالایق
۴. فائق

در خور، درخور

ترجمه مقاله