فلاسکلغتنامه دهخدافلاسک . [ فْلا / ف ِ ] (فرانسوی یا انگلیسی ، اِ) ظرفی از فلز یا شیشه و جز آن دارای دهانه ٔ تنگ . || یخچال کوچک شیشه ای . (فرهنگ فارسی معین ).
فلاسکفرهنگ فارسی معین(فِ سْ کْ) [ فر. ] (اِ.) 1 - بطری ، قمقمه . 2 - ظرفی در دار و دو جداره برای خنک نگه داشتن آب یا گرم نگه داشتن چای ، دمابان (فره ).
فیلگوشکلغتنامه دهخدافیلگوشک . [ ش َ ] (اِ مصغر) پیلگوشک . (فرهنگ فارسی معین ). مصغر فیلگوش . فیلگوش خرد. رجوع به فیلگوش شود.