25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
بوالفضل
تفضیل
مزیت
برتری
براعة
مفضول
بیشتر بدانید
raised doughnut
حکم الإرهاب
queachier
استطاع
دکد بخاردن
jacqueminot
فضلومند
fazlo[w]mand
معنی
دارای فضل؛ دارای فضیلت و رجحان.
جستوجوی دقیق
فضلومند
فرهنگ فارسی عمید
دارای فضل؛ دارای فضیلت و رجحان.
فضلومند
فرهنگ فارسی معین
(فَ ضْ مَ) [ ع - فا. ] (ص مر.) = فضل اومند: دارای فضیلت و برتری .