فرهنجیدهلغتنامه دهخدافرهنجیده . [ ف َ هََ دَ / دِ ] (ن مف ) ادب کرده شده و تأدیب پذیرفته . (برهان ). فرهنجه . رجوع به فرهنجه شود.
فرهنجیدنیلغتنامه دهخدافرهنجیدنی . [ ف َ هََ دَ ] (ص لیاقت ) قابل تربیت . پرورش پذیر. ادب پذیر. (از یادداشتهای مؤلف ). رجوع به فرهنج ، فرهنجیدن ، فرهنجیده و فرهنگ شود.