فاکتورلغتنامه دهخدافاکتور. [ تُرْ ] (فرانسوی / انگلیسی ، اِ) عامل . (از وبستر). || حق العمل کار. (حییم ). || در اصطلاح بازار، برگهای کوچک صورت خرید جنس را فاکتور می گویند. این استعمال درست نیست .
فاکتورگیریواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) تاگیری، تایگیری. از ریشۀ "تاییدن" به چَمِ (معنیِ) "ضرب کردن".
فاکتوریلواژهنامه آزادتایتا. زبانزدِ دانشی از ریشۀ "تاییدن" به چَمِ (معنیِ) "ضرب کردن". برای نمونه، تایتای 4 می شود 24:24 = ! 4.
پیشبرگ 2پیشفاکتورواژههای مصوب فرهنگستانبرگهای که در آن نوع و قیمت کالا برای تأمین اعتبار خرید، بهطور رسمی، به خریدار اعلام شود
پیش فاکتورفرهنگ فارسی معین(تُ) [ فا - انگ . ] (اِ.) برگه ای که نشان می دهد فروشنده آمادگی فروش کالایی را به بهای اعلام شده دارد.