غاسولفرهنگ فارسی عمید۱. درختچهای خاردار از خانوادۀ سنجد، با برگهای باریک، دراز، و نوکتیز، و گلهای سبز؛ کام؛ کاآم؛ کهام؛ شوکالقصار؛ غاسول رومی.۲. میوۀ این گیاه زرد، ترشمزه، خوراکی و ضدِ اسکوربوت و ضدِ کرم است
غاسوللغتنامه دهخداغاسول . (ع اِ) اشنان . (منتهی الارب ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). گیاهی است که آن را به فارسی اشنان خوانند و بدان دست هم شویند. (برهان ) . اشنان القصارین . حرض . غاشول . || از تیره ٔ قرنفلیان . (گیاه شناسی گل گلاب ص 213). رجوع به صابونی و اشنان و ق
غاشوللغتنامه دهخداغاشول . (ع اِ)غاسول . گیاهی است که آن را به فارسی اشنان خوانند وبدان دست هم شویند و اشخار از آن سازند. (برهان ).
غاسول رومیلغتنامه دهخداغاسول رومی . [ ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ابوفایس . ابوفسطون . ابوقاووس . ابوقاوس . ابوقابس . ابوقانس . ابوقانیش . ابوقالس . اشنان القصارین . رجوع به ابوفایس شود.
غاسول سبخیلغتنامه دهخداغاسول سبخی .[ ل ِ ؟ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) غاسول باطلاقها. اشنان که در مردابها روید.
غاسول رومیلغتنامه دهخداغاسول رومی . [ ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ابوفایس . ابوفسطون . ابوقاووس . ابوقاوس . ابوقابس . ابوقانس . ابوقانیش . ابوقالس . اشنان القصارین . رجوع به ابوفایس شود.
غاسول سبخیلغتنامه دهخداغاسول سبخی .[ ل ِ ؟ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) غاسول باطلاقها. اشنان که در مردابها روید.
غاسول رومیلغتنامه دهخداغاسول رومی . [ ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ابوفایس . ابوفسطون . ابوقاووس . ابوقاوس . ابوقابس . ابوقانس . ابوقانیش . ابوقالس . اشنان القصارین . رجوع به ابوفایس شود.
غاسول سبخیلغتنامه دهخداغاسول سبخی .[ ل ِ ؟ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) غاسول باطلاقها. اشنان که در مردابها روید.