عوایدفرهنگ فارسی معین(عَ یِ) [ ع . عوائد ] (اِ.) جِ عائده ؛ 1 - در - آمدها، مداخل . 2 - فواید، منافع .
حوائطلغتنامه دهخداحوائط. [ ح َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ حائط، به معنی بستان دیواربست . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
حوایضلغتنامه دهخداحوایض . [ ح َ ی ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ حایضة. (ناظم الاطباء). ج ِ حایضة، یعنی زن بی نمازشده . (از آنندراج ).
prebendsدیکشنری انگلیسی به فارسیprebends، مقرری کیشش، موقوفه کلیسایی، محل پرداخت موقوف یا عواید کلیسا
سیورغالفرهنگ فارسی معین( ~.) [ تر - مغ . ] (اِ.) عواید زمینی که به جای حقوق یا مستمری به اشخاص می بخشیدند؛ ج . سیورغالات .
رشد فلاکتآورimmiserizing growthواژههای مصوب فرهنگستانرشد اقتصادی ناشی از افزایش صادرات که ممکن است موجب کاهش رابطۀ مبادله و درنتیجه، بیشی گرفتن زیانهای این رشد بر عواید آن شود
عوائدلغتنامه دهخداعوائد. [ ع َ ءِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عائدة. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به عائدة و عواید شود. بازگردندگان . || صله ها ومهربانی ها. || سودها و منافع و فواید. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). عواید. رجوع به عواید شود : سلطان بر لطایف صنع ب