ترجمه مقاله

عامل

'āmel

۱. آن‌که یا آنچه باعث به‌وجود آمدن چیزی یا حالتی می‌شود.
۲. عمل‌کننده؛ اجراکننده.
۳. (صفت) [عامیانه] بامهارت؛ متخصص.
۴. کسی که امور مالی یا ملکی کس دیگر را اداره می‌کند.
۵. والی؛ حاکم.

۱. آژانس
۲. پیشکار، کارپرداز، کارگزار، نماینده
۳. مامور، مزدور
۴. بااثر، ثمربخش، موثر
۵. صانع، فاعل، کننده

کارتار، کارکن، کارگزار، گماشته، انگیزه، کننده

ترجمه مقاله