شهلیدهلغتنامه دهخداشهلیده . [ ش َ دَ / دِ ] (ن مف / نف ) شهریده . پراکنده و پریشان شده و از هم پاشیده شده و پخچ و پهن . (از برهان ) (از ناظم الاطباء). پراکنده و پریشان شده واز هم پاشیده شده . (انجمن آرا) (آنندراج ). شلهیده .<br
شهریدهلغتنامه دهخداشهریده . [ ش َ دَ/ دِ ] (ن مف ) شهلیده . (جهانگیری ). پراکنده و پریشان شده و از هم پاشیده . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شَلهیده (در تداول اهالی خراسان ). || پخج و پهن گردیده . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).