ترجمه مقاله

شد

šad[d]

۱. محکم کردن؛ استوار ساختن.
۲. قوی کردن.
۳. (ادبی) تشدید دادن به حرفی در کلمه.
۴. (موسیقی) پست و بلند کردن نغمه؛ کشش دادن صوت هنگام آوازخوانی: ◻︎ گلبانگ نغمه‌سازان شدّی بلند دارد / از فرش رفته تا عرش این صیت کامرانی (کلیم همدانی: لغت‌نامه: شدّ)، ◻︎ با اهل درد زمزمه را شدّ نمی‌کنند / دل بلبلان به ‌ناله مقید نمی‌کنند (طاهر وحید: لغت‌نامه: شدّ).
۵. (اسم) (موسیقی) مقام؛ پرده.
۶. (موسیقی) کوک کردن.
⟨ شدِّ پهلوان: [قدیمی] فریاد بلندی که کشتی‌گیران در اول کشتی گرفتن برمی‌کشند.
⟨ شدّ مخالف: [مقابلِ شدّ موافق] (موسیقی) [قدیمی] نغمۀ بی‌اصول و آواز ناهنجار.
⟨ شدّومد: [قدیمی، مجاز]
۱. شٲن‌وشوکت.
۲. زوروقوت.
۳. درشتی‌ و سختی.
۴. مفصّل؛ مشروح.
⟨ به شدّ و مد رفتن: [قدیمی، مجاز] خرامیدن؛ با نازوغرور رفتن.

ترجمه مقاله