شبیبیلغتنامه دهخداشبیبی . [ ش َ ] (اِ مرکب ) نام گیاهی است که آن را بیخ شوکران یا سیکران و شیکران گویند. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع شود به شوکران .
شبیبیلغتنامه دهخداشبیبی . [ ش َ ] (اِخ ) ابوسعید، احمدبن شبیب . به گفته ٔ ثعالبی در یتیمةالدهر: فرد خوارزم و مایه ٔ فخر آن . جامع ادب و قلم و شمشیر و زبان و نیزه و کتاب و سپاه بود و چون دو دولت سامانی و بویهی را درک کرد وی را صاحب الجیشین و شیخ الدولتین نامیده اند. ابوبکر خوارزمی ثعالبی را حکا
شبیبیلغتنامه دهخداشبیبی . [ ش َ ] (اِخ ) جوادبن محمدبن شبیب بن ابراهیم بن صقرالبطائحی النجفی البغدادی دانشمند شاعر ادیب لغوی در سال 1281 هَ . ق . در بغداد به دنیا آمد و در 1363 هَ . ق . درگذشت . (از معجم المؤلفین ج <span clas
شبیبیلغتنامه دهخداشبیبی . [ ش َ ] (اِخ ) حسن بن احمدبن حسن بن علی شبیبی آنسی ذماری در سال 1107 هَ . ق . در قریه ٔ ذی حود به دنیا آمد و در شهر صنعاء تحصیل نمود و در شهر تعز مسند قضاء یافت و در سال 1169 هَ . ق . درگذشت . (از معج
سببیلغتنامه دهخداسببی . [ س َ ب َ بی ] (ص نسبی ) منسوب به سبب . آنچه به اسباب پدید آید.- قرابت سببی ؛ مقابل قرابت نسبی . قرابتی که از ولاء حاصل شود. رجوع به قرابت شود.
سببیcausativeواژههای مصوب فرهنگستاندر فارسی، فعل گذرایی که با افزودن ونـد «ـ ان» بـه آن ظـرفیت (valency) یا تعداد وابستههایش افزایش مییابد متـ . فعل سببی causative verb, factitive verb
علی شبیبیلغتنامه دهخداعلی شبیبی . [ ع َ ی ِ ش َ] (اِخ ) ابن حسن بن احمدبن حسین بن علی بن یحیی بن محمدشبیبی ذماری . فقیه و عالم فرایض بود. و در 18 شوال سال 1203 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1- درةال
علیلغتنامه دهخداعلی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن احمدبن حسین بن علی بن یحیی بن محمد شبیبی ذماری . رجوع به علی شبیبی شود.
علی ذماریلغتنامه دهخداعلی ذماری . [ ع َ ی ِ ذِ ] (اِخ ) ابن حسن بن احمدبن حسین بن علی بن یحیی بن محمد شبیبی ذماری . رجوع به علی شبیبی شود.
اصل القلبلغتنامه دهخدااصل القلب . [ اَ لُل ْ ق َ ] (ع اِ مرکب ) بفارسی بیخ شبیبی نامند و آن بیخ ماش هندی است . گرم و خشک و مسکن و مخدر و جهت معده ٔ بارده و درد مفاصل و امثال آن شرباً و ضماداً نافع و محرق خون و مورث سدد ومشوش حواس و مصلحش در شیر خیسانیدن و قدر شربتش یک دانگ است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن
علی طالقانیلغتنامه دهخداعلی طالقانی . [ ع َ ی ِ ل ِ ] (اِخ ) ابن مهدی بن رضابن احمدبن حسین بن حسن طالقانی حسینی نجفی . مشهور به میرحکیم . وی درشب پنجشنبه هفدهم ذی قعده ٔ سال 1300 هَ . ق . در نجف اشرف متولد شد، و نزد پدر خویش و شیخ محمد حرز و شیخ محمدجواد شبیبی تلمذ
حسون براقیلغتنامه دهخداحسون براقی . [ ح َس ْ سو ن ِ ب ُ ] (اِخ ) حسین بن احمدبن حسن . درگذشته ٔ 1332 هَ . ق . او راست : تاریخ کوفة که در 1357هَ . ق . در نجف به تصحیح محمد صادق بحرالعلوم و مقدمه ٔ محمد رضا شبیبی چاپ شده است . و کتب
علی شبیبیلغتنامه دهخداعلی شبیبی . [ ع َ ی ِ ش َ] (اِخ ) ابن حسن بن احمدبن حسین بن علی بن یحیی بن محمدشبیبی ذماری . فقیه و عالم فرایض بود. و در 18 شوال سال 1203 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1- درةال