ترجمه مقاله

شایگان

šāy[e]gān

۱. شایسته و سزاوار؛ لایق؛ درخور.
۲. ویژگی هرچیز خوب و پسندیده و گران‌مایه.
۳. [قدیمی] درخور پادشاه.
۴. (اسم) [قدیمی] کار بی‌مزد و رایگان: ◻︎ اگر بگروی تو به ‌روز حساب / مفرمای درویش را شایگان (شهیدبلخی: شاعران بی‌دیوان: ۳۴).
۵. (اسم) (ادبی) در قافیه، قافیۀ شعر که در آن تحکمی باشد: ◻︎ گرچه بعضی شایگان‌است از قوافی باش گو / عفو کن وقت ادا دانی ندارم بس ادات (انوری: ۳۷).
⟨ شایگان خفی: (ادبی) در قافیه، آن است که هرگاه الف و نون که دلالت بر فاعل می‌کند مانند گریان و خندان با الف و نون اصلی کلمه مانند زمان و مکان قافیه بشود یا آنکه یا و نون نسبت را مانند سیمین و آتشین با یا و نون اصلی مانند زمین و کمین قافیه کنند.
⟨ شایگان جلی: (ادبی) در قافیه، آن است هرگاه الف و نون جمع مانند یاران و دوستان با الف و نون اصلی مانند جان و دهان قافیه بشود، قدما این نوع قافیه را در غزل و قصیده بیش از یک بار نمی‌آوردند و هر‌گاه شاعری قافیۀ شایگان می‌آورد به آن اشاره می‌کرد و عذر می‌خواست:

۱. سزاوار، شایسته
۲. فراوان
۳. خزانه، خزینه، گنج
۴. عریض، فراخ، وسیع
۵. شاهوار
۶. بیگار، بیگاری

ترجمه مقاله