شامگاهانلغتنامه دهخداشامگاهان . (اِ مرکب ، ق مرکب ) مرکب از شام باضافه ٔ گاه و آن بمعنی هنگام شام . گاه آغازیدن شب و سپری شدن روز. رجوع به «آن » در این لغت نامه شود : بامدادان بر چکک ، چون چاشتگاهان بر شخج نیمروزان بر لبینا، شامگاهان بر دنه .
شامگاهانفرهنگ فارسی عمیددر وقت شامگاه: ◻︎ چونان که همی بامداد روشن / تاریک شود وقت شامگاهان (ناصرخسرو: ۱۵۶).
شامهگانmeningeواژههای مصوب فرهنگستانپردههای مغز که داخل جمجمه و داخل مجرای مهرهای را آستر کنند و مغز تیره را در برگیرند
سماعینلغتنامه دهخداسماعین . [ س َم ْ ما ] (اِخ ) درجه ٔ پنجم از درجات پنجگانه ٔمانویه است . درجه اول معلمین ، دوم مشمسین ، سیم قسیسین ، چهارم صدیقین و پنجم سماعین . (یادداشت مؤلف ).
سماعینلغتنامه دهخداسماعین . [ س َم ْ ما ] (ع ص ، اِ) ج ِ سماع ، به معنی شنوا و مطیع. (ناظم الاطباء).
سمعانلغتنامه دهخداسمعان . [ س َ ] (اِخ ) نام یکی از محدثین و نقله ٔ کتب از زبانهای دیگر به عربی او با ایوب زیج بطلمیوس و عده ٔ دیگر از کتب قدیمه را برای محمدبن خالدبن یحیی بن برمک ترجمه کرده اند. (ابن الندیم ).
سمعانلغتنامه دهخداسمعان . [ س َ ] (اِخ ) نام یکی از دوازده نفر حواریون حضرت عیسی (ع ). (ناظم الاطباء).- دیر سمعان ؛ موضعی بحلب و موضعی بحمص که قبر عمربن عبدالعزیز در آنجاست . (ناظم الاطباء).