سیافلغتنامه دهخداسیاف . [ س َی ْ یا ] (ع ص ) شمشیرگر. شمشیرزن . (ناظم الاطباء). شمشیرزن . (غیاث اللغات ). شمشیردار. (دهار) (مهذب الاسماء). شمشیرگر. صاحب تیغ. (منتهی الارب ). || شمشیرفروش . (مهذب الاسماء). || قاتل . جلاد. خونریز. (غیاث ) (آنندراج ). دژخیم . میرغضب : و ب
شارش هلهشاوHele-Shaw flowواژههای مصوب فرهنگستانشارش خزشی شارهای با گرانروی بالا میان دو صفحة تخت با فاصلة بسیار کم
میلگاردانdrive shaft, Cardan shaft, driving shaft, propeller shaft, prop shaft, transmission shaft, Cardan drive, Cardan drive shaftواژههای مصوب فرهنگستانمحوری که توان را از خروجی جعبهدنده به دیفرانسیل منتقل میکند متـ . میلمحرک
میل پروانهpropeller shaft, tail shaft, screw shaftواژههای مصوب فرهنگستانبخش انتهایی محور انتقال نیرو از موتور که پروانه به آن متصل است
سیافشلغتنامه دهخداسیافش . [ ف َ ] (اِخ ) نام پادشاه . (غیاث ) (آنندراج ). رجوع به سیاوش و سیاوخش شود.
سیافةلغتنامه دهخداسیافة.[ س َی ْ یا ف َ ] (ع اِ) ج ِ سیاف . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کسانی که قلعه ٔ ایشان شمشیر ایشان است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
گردن شکنلغتنامه دهخداگردن شکن . [ گ َ دَ ش ِ ک َ ] (نف مرکب ) اطلاق آن بر سیّاف و غیرسیّاف نیز آمده . (آنندراج ).
سیافشلغتنامه دهخداسیافش . [ ف َ ] (اِخ ) نام پادشاه . (غیاث ) (آنندراج ). رجوع به سیاوش و سیاوخش شود.
سیافةلغتنامه دهخداسیافة.[ س َی ْ یا ف َ ] (ع اِ) ج ِ سیاف . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کسانی که قلعه ٔ ایشان شمشیر ایشان است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
مسیافلغتنامه دهخدامسیاف . [ م ِ ] (ع ص ) مادر فرزندمرده . (منتهی الارب ماده ٔ س و ف ) (ناظم الاطباء).
اسیافلغتنامه دهخدااسیاف . [ اَس ْ ] (ع اِ) ج ِ سیف .شمشیرها : بقایای اسیاف در مخارم شعاف راه خلاص و طریق نجات طلبیدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1273 ص 195، تطبیق با نسخه ٔ خطی متعلق به کتابخانه ٔ مؤلف ).