ترجمه مقاله

سپردن

sepo(a)rdan

۱. در نوردیدن؛ طی کردن راه: ◻︎ وگر جان تو بسپرد راه آز / شود کار بی‌سود بر تو دراز (فردوسی۱: ۹۹۴).
۲. پایمال کردن.

۱. سفارش کردن، توصیه کردن
۲. تسلیم کردن، تفویض کردن
۳. به امانت دادن
۴. محول کردن، تحویل دادن، واگذار کردن
۵. طی کردن، درنوردیدن
۶. پایمال کردن، لگدکوب کردن

ترجمه مقاله