پسینچهرanaphaseواژههای مصوب فرهنگستانیکی از مراحل تقسیم یاختهای که در طی آن فامینکهای یک فامتن از هم جدا میشوند و به سمت قطبهای یاخته حرکت میکنند
شناوریلغتنامه دهخداشناوری . [ ش ِ وَ ] (حامص مرکب ) عمل شناور. سباحت . آب ورزی . (ناظم الاطباء). شنا کردن روی آب . حرکت کردن روی آب . شناگری . سباحت . (فرهنگ فارسی معین ) : چنان بگریم از این پس که مرد بتوانددر آب دیده ٔ سعدی شناوری آموخت . س