ترجمه مقاله

سرور

sarvar

۱. رئیس؛ پیشوا؛ سرپرست.
۲. بزرگ‌تر طایفه و قبیله.
⟨ سرور کائنات: [مجاز] پیغمبر اسلام.

بزرگ، پیشوا، خداوندگار، خواجه، رئیس، سر، سرپرست، سرکرده، صندید، عمید، مخدوم، مهتر، والا ≠ خادم، کهتر، نوکر، بنده، غلام

ترجمه مقاله