ستایندهلغتنامه دهخداستاینده . [ س ِ ی َ دَ / دِ ] (نف ) مدح کننده و تعریف نماینده و مداح و ستایش کننده . (ناظم الاطباء). ستایشگر. (آنندراج ). حامد. (دهار). ثناگو : منم بنده ٔ اهل بیت نبی ستاینده ٔ خاک پای وصی . <p class="autho
ستایندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات واخواه، مداح، مدیحهخوان، مدیحهسرا، مدیحهگو، ثناخوان، ستایشگر، هوادار آشنا، شناس، معرف، همکار تأییدکننده، مؤید▼، مجیزگو، مسئول روابطعمومی
بنگاه 2firmواژههای مصوب فرهنگستانواحدی برای تبدیل نهادهها (inputs) به ستاندهها (outputs) و فروش آنها
گرفتهفرهنگ فارسی عمید۱. بهدستآمده.۲. ستاندهشده.۳. [مجاز] تیره.۴. [مجاز] افسرده؛ دلتنگ.۵. [مجاز] خسیس.
تقاضای مشروط عواملconditional factor demandsواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از توابع که تقاضای بهینه یا کمینهکنندۀ هزینه را برای هریک از دادهها (inputs) بر حسب ستاندۀ (output) انتظاری از آنها و قیمت دادهها بیان میکند
ظلامهفرهنگ فارسی معین(ظُ مَ یا مِ) [ ع . ظلامة ~] 1 - (اِمص .) دادخواهی ، مظلمه . 2 - (اِ.) آن چه به زور ستانده شود. 2 - ستم ، ظلم .