سانسورلغتنامه دهخداسانسور. (فرانسوی ، اِ) ممیزی و تفتیش مطبوعات و مکاتیب و نمایش ها. این کلمه در زبان فارسی با افعال معین چون کردن و شدن و چی نسبت بصور زیر آید: سانسور کردن ، سانسور شدن ، سانسورچی .
سانسورفرهنگ فارسی عمیدتفتیش و مراقبت از طرف دولت در فیلمها، نمایشنامهها، مطالب روزنامهها، و مطبوعات و حذف برخی مطالب به صلاحدید آنها پیش از انتشار.
سانسورcensorship, censure (fr.)واژههای مصوب فرهنگستاننظارت دولت بر آثار مکتوب و نمایشی متـ . بررسی 2
سانسورینوسلغتنامه دهخداسانسورینوس . [ س ُ ] (اِخ ) از نحویون و مورخین سده ٔ سوم میلادی ایتالیا است که از او فقط کتابی بنام د دی ناتالی در نجوم و موسیقی و مذهب و تاریخ طبیعی در دست است . (تاریخ تمدن قدیم ایران ).
سانسورینوسلغتنامه دهخداسانسورینوس . [ س ُ ] (اِخ ) از نحویون و مورخین سده ٔ سوم میلادی ایتالیا است که از او فقط کتابی بنام د دی ناتالی در نجوم و موسیقی و مذهب و تاریخ طبیعی در دست است . (تاریخ تمدن قدیم ایران ).
آسانسورفرهنگ فارسی عمیداتاقکی در بعضی از ساختمانهای چندطبقه که بهوسیلۀ برق کار میکند و برای جابجا کردن افراد و حمل بار در طبقات مختلف استفاده میشود.