ترجمه مقاله

سازور

sāzvar

۱. ساخته و پرداخته؛ آماده و مهیا؛ سازمند: ◻︎ تکاثف گرفت آب از آهستگی / زمین سازور گشت از آن بستگی (نظامی۶: ۱۰۸۱).
۲. [قدیمی] آراسته.

۱. آماده، سازمند، مستعد، مهیا ≠ ناسازور، نامهیا
۲. ساخته، پرداخته

ترجمه مقاله