سارخک دارفرهنگ فارسی عمیددرخت پشهغال که پشه را به خود جلب میکند و در آن پشۀ بسیار وجود دارد؛ درخت پشه؛ درخت پشهدار؛ نارون.
سارخکلغتنامه دهخداسارخک . [ خ َ ] (اِ) مؤلف برهان آرد: بعضی بکسر ثالث و سکون خای نقطه دار گفته اند بمعنی نیش پشه و کنه . (برهان ). وظاهراً اصل همان سارخک (مذکور در ماده ٔ قبل ) است .
سارخکلغتنامه دهخداسارخک . [ رَ ] (اِ) پشه . سارشک . (جهانگیری ) (رشیدی ). پشه . بتازی . بعوضة. (شرفنامه ٔ منیری ). پشه و بعربی بق گویند. (برهان ) : و بیشتر این عجایب در همه ٔ حیوانات موجود است از سارخک درگیر تا پیل . (کیمیای سعادت ).بلکه اگر همه ٔ اهل عالم فراهم آیند تا
آغال پشهفرهنگ فارسی معین(پَ ش ِ) (اِمر.) درختی است بزرگ و بر آن کیسه هایی پدید آید که پشه در آن ها جای دارد؛ شجرة البق ، پش غال ، پشه - خار، سارخک دار، سارشک دار، نارون نیز گویند.
سارخکلغتنامه دهخداسارخک . [ خ َ ] (اِ) مؤلف برهان آرد: بعضی بکسر ثالث و سکون خای نقطه دار گفته اند بمعنی نیش پشه و کنه . (برهان ). وظاهراً اصل همان سارخک (مذکور در ماده ٔ قبل ) است .
سارخکلغتنامه دهخداسارخک . [ رَ ] (اِ) پشه . سارشک . (جهانگیری ) (رشیدی ). پشه . بتازی . بعوضة. (شرفنامه ٔ منیری ). پشه و بعربی بق گویند. (برهان ) : و بیشتر این عجایب در همه ٔ حیوانات موجود است از سارخک درگیر تا پیل . (کیمیای سعادت ).بلکه اگر همه ٔ اهل عالم فراهم آیند تا
سارخکلغتنامه دهخداسارخک . [ خ َ ] (اِ) مؤلف برهان آرد: بعضی بکسر ثالث و سکون خای نقطه دار گفته اند بمعنی نیش پشه و کنه . (برهان ). وظاهراً اصل همان سارخک (مذکور در ماده ٔ قبل ) است .
سارخکلغتنامه دهخداسارخک . [ رَ ] (اِ) پشه . سارشک . (جهانگیری ) (رشیدی ). پشه . بتازی . بعوضة. (شرفنامه ٔ منیری ). پشه و بعربی بق گویند. (برهان ) : و بیشتر این عجایب در همه ٔ حیوانات موجود است از سارخک درگیر تا پیل . (کیمیای سعادت ).بلکه اگر همه ٔ اهل عالم فراهم آیند تا