سابحاتلغتنامه دهخداسابحات . [ ب ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ سابحة. رجوع به سابحة شود. || کشتیها. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || ارواح مؤمنان . (اقرب الموارد). ارواح مؤمنان که به آسانی بیرون کرده شوند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ارواح المؤمنین تخرج بسهولت . (تاج العروس ). || ستارگان . (ا
سَّابِحَاتِفرهنگ واژگان قرآنبه سرعت حرکت کنندگان (ازکلمه سبح به معناي سرعت در حرکت است ، همچنان که به اسب وقتي به سرعت ميدود سابح ميگويند)
شبهاتلغتنامه دهخداشبهات . [ ش ُ ب ُ ] (ع اِ) ج ِ شبهة. (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). یکی از مباحث مهم اصول فقه بحث در شبهات است و در آنجا اغلب مرادف با شک و تردید و مقابل با ظن و قطع آمده است و اقسامی دارد:- شبهات بدویه ؛ که حکمی ندارد.- شب
سبحاتلغتنامه دهخداسبحات . [ س ُ ب ُ ] (ع اِ) جایهای سجود. (منتهی الارب ). مواضع سجود. (از منتهی الارب ).- سبحات وجه اﷲ ؛ انوار اوست و جلالت وی تعالی شأنه . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) : لو کشفت عن وجهه لاحرقت سبحات وجهه ما اد
سبعیاتلغتنامه دهخداسبعیات . [ س َ عی یا ] (اِخ ) در شعر زیر منظور سبعه ٔ معلقه است : این قصیده ز جمع سبعیات ثامنه ست از غرائب اشعارازدر کعبه گر درآویزندکعبه بر من فشاندی اشعار. ؟رجوع به سبعه ٔ معلقات و اصحاب سبعه ٔ معلقات شود
سابحهفرهنگ فارسی معین(بِ حَ یا حِ) [ ع . سابحة ] (اِفا.) مؤنث سابح ؛ 1 - شناور، شناکننده ، 2 - کشتی ، 3 - ستاره ؛ ج . سابحات ، سوابح .