ترجمه مقاله

زیبنده

zibande

۱. سزاوار؛ شایسته.
۲. خوش‌نما؛ آراسته.
۳. زیبان؛ زیبا.

۱. برازنده، درخور، سزاوار، شایسته، شایسته، لایق، مستوجب، مناسب
۲. آراسته، چشمنواز، خوشنما

ترجمه مقاله