رینگلغتنامه دهخدارینگ . (انگلیسی / فرانسوی ، اِ) زمین مربع که در آنجا دو بوکس باز باهم مسابقه دهند. (فرهنگ فارسی معین ). || رینگهای پیستون (در اتومبیل ) حلقه های چدنی هستند که در اطراف پیستون در شیارهای مخصوص برای استحکام پیستون به سیلندر قرار داده شده اند. ه
رینگفرهنگ فارسی عمید۱. (ورزش) زمینی مربعشکل به عرض پنج یا شش متر، برای انجام مسابقه، مانند مشتزنی.۲. حلقۀ فولادی چرخ اتومبیل که لاستیک را روی آن میگذارند.۳. حلقۀ فولادی در موتور که پیستون را روی سیلندر نگاه میدارد.
رینگفرهنگ فارسی معین[ فر. ] (اِ.) 1 - میدان مسابقه مشت زنی که گرداگرد آن را طناب کشیده اند. 2 - حلقة چدنی که پیستون را روی سیلندر نگه می دارد و از ورود گاز به داخل کارتل یا روغن به داخل محفظة سیلندر جلوگیری می کند. 3 - حلقة فلزی چرخ خودرو که تایر روی آن نصب می شود.
اتومبیلرانی سرعتmotor racing, auto racing, automobile racing, car racingواژههای مصوب فرهنگستانمسابقۀ سرعتی برای خودروهای تقویتشده در مسیری ویژه یا ازپیشمشخصشده
بارانشوییrainout/ rain-outواژههای مصوب فرهنگستانزدوده شدن مواد زاید از هوا در پی بارش باران یا برف
رنگ رنگلغتنامه دهخدارنگ رنگ . [ رَ رَ ] (ص مرکب ) رنگارنگ . رنگ برنگ . به لونهای مختلف . به رنگهای گوناگون . ملون به الوان مختلف . گوناگون : از باد روی خوید چو آب است موج موج وز نوسه پشت ابر چو جزع است رنگ رنگ . خسروانی .هم از آشتی را
دهانۀ رینگpiston ring end gap, piston ring gap, ring gapواژههای مصوب فرهنگستانفاصلۀ بین دو سر رینگ پیستون متـ . دهانۀ حلقه
رینگ پیستونpiston ring, ring 2واژههای مصوب فرهنگستانهریک از حلقههای فلزی که در یکی از شیارهای روی دیوارۀ خارجی پیستون قرار دارد تا از نفوذ روغن به محفظۀ احتراق یا درزبندی محفظۀ احتراق جلوگیری کند متـ . حلقۀ پیستون
رینگخور پیستونpiston ring zoneواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از سطح خارجی پیستون در زیر تاج که شیارهای رینگ پیستون در آنجا قرار دارند متـ . حلقهخور پیستون
رینگ پیستونpiston ring, ring 2واژههای مصوب فرهنگستانهریک از حلقههای فلزی که در یکی از شیارهای روی دیوارۀ خارجی پیستون قرار دارد تا از نفوذ روغن به محفظۀ احتراق یا درزبندی محفظۀ احتراق جلوگیری کند متـ . حلقۀ پیستون
رینگ پیستون مهارشدهpinned piston ring, pinned ringواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رینگ پیستون که با استفاده از مهار رینگ پیستون از حرکت چرخشی آن در داخل شیار پیستون جلوگیری میکنند متـ . حلقۀ پیستون مهارشده
رینگ تراکم پلهایdykes ring, dykes piston ringواژههای مصوب فرهنگستانرینگ تراکمی که برای درزبندی بهتر و جلوگیری از لرزش آن مقطعش آن را پلهای میسازند متـ . حلقۀ تراکم پلهای
رینگ تراکم پیستونpiston compression ring, compression ringواژههای مصوب فرهنگستانرینگی که در بالاترین شیار پیستون قرار دارد و سبب آببندی محفظۀ احتراق و انتقال حرارت از پیستون به بدنۀ سیلندر میشود متـ . حلقۀ تراکم پیستون، رینگ تراکم، حلقۀ تراکم
درینگلغتنامه دهخدادرینگ . [ دِ ] (اِصوت ) حکایت یک بارآواز برخورد چیزی به چیزی فلزی یا شیشه ای یا طنین شکستن ناگهانی جسمی شیشه ای یا بلوری . آوازی که ا ز تصادم مضارب یا ناخن با ساز ایجاد شود. جرینگ .- درینگ درینگ ؛ حکایت مکرر آواز برخورد چیزی به جسمی فلزی یا شیشه ا
پیکرینگلغتنامه دهخداپیکرینگ . [ ک ِ ] (اِخ ) چارلز. از دانشمندان انگلیسی قرن نوزدهم م . که مقالاتی چند درباره ٔ شاعران ایران نوشته است در مجله ٔ ملی ، و از آن جمله مقالاتی است درباره ٔ رودکی بعنوان «چاسر ایران » در شماره ٔ ماه مِه 1890 م . (احوال و اشعار رودکی ج
پیکرینگلغتنامه دهخداپیکرینگ . [ ک ِ ] (اِخ ) شهرکی قدیم است در کنتی بورک از انگلستان در 12هزارگزی از شمال نیومالتون . (قاموس الاعلام ترکی ).
بلبرینگفرهنگ فارسی عمیدکاسه یا حلقهای که گرداگرد آن ساچمههای فلزی دارد و در ماشینها برای جلوگیری از ساییدگی میلههای گردنده و سرعت و سهولت چرخیدن میله به کار میرود.