روفرشیلغتنامه دهخداروفرشی . [ ف َ ] (ص نسبی مرکب ، اِ مرکب ) آنچه روی فرش اندازند تازه و تمیز ماندن فرش را. (یادداشت مؤلف ). پارچه ای از پشم و کتان یا پنبه که بر روی فرش اطاق گسترند تا فرش گرانبها از نور آفتاب و پاخوردگی حفظ شود یا عیب فرش پوشیده ماند، و آن به مقتضای فصل تغییرپذیر است . (فرهنگ
روفرشیفرهنگ فارسی معین(فَ) (ص نسب .) 1 - پارچه ای که روی فرش می گسترند تا از تابش آفتاب در امان باشد. 2 - دم پایی یا کفش راحتی که در خانه به پا کنند.
کفش و جورابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد اب، جوراب ساقکوتاه، بلند، سهربع، جورابشلواری (شیشهای، رنگپا)، ∼ واریس، ساپورت کفش، پا[ی]پوش، پا[ی]افزار، چکمه، پوتین، نعلین، گیوه، کفش ورزشی، کتانی، آدیداس، دمپایی، صندل، روفرشی، پشتباز، ارسی (کفش چرمی)، پستایی، پشتی، آجیده، بندانگشتی، پوزار، پنجگی پاشنهکش
حبسلغتنامه دهخداحبس . [ ح َ / ح ِ ] (ع اِ) چیزی چون مصنعة که آب را سازند. || آب ایستاده . مرداب .ماء مستنقع. || سنگی که بر مجرای آب نهندتا آب ، حبس شود. (معجم البلدان ). || چوب یا سنگ که بر آبراهه نهند بجهت گرد آمدن آب تا ستور را آب دهند. || سقایة. || [ ح ِ