ترجمه مقاله

رجع

raj'

برگشتن؛ بازگشتن؛ بازگشت.

رجعت

لغت‌نامه دهخدا

رجعت . [ رَ ع َ ] (از ع ، اِمص ) رَجْعة. بازگشت . (غیاث اللغات ). بمعنی بازگشت به کسر«ر» آمده ، بفتح «ر» فصیح تر است . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). بازگشتن بسوی دنیا، و منه هو یؤمن بالرجعة؛یعنی ایمان می آورد برجوع بسوی دنیا بعد از مرگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب المو

رجاع

لغت‌نامه دهخدا

رجاع . [رِ ] (ع اِ) مهار و یا چیزی از مهار که بر بینی شترباشد. ج ، اَرْجِعة، و رُجُع. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خطام ، یعنی چیزی که بر بینی شتر بندند. (از اقرب الموارد). || ج ، رُجُع (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)، بمعنی خطام ،یعنی چیزی که بر بین

رجعت

لغت‌نامه دهخدا

رجعت . [ رَ ع َ ] (از ع ، اِمص ) رَجْعة. بازگشت . (غیاث اللغات ). بمعنی بازگشت به کسر«ر» آمده ، بفتح «ر» فصیح تر است . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). بازگشتن بسوی دنیا، و منه هو یؤمن بالرجعة؛یعنی ایمان می آورد برجوع بسوی دنیا بعد از مرگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب المو

ترجمه مقاله