راگبیفرهنگ فارسی عمیدورزشی گروهی که میان دو تیم پانزده نفره و در زمینی مستطیلشکل انجام میشود و هر گروه سعی میکند توپ بیضیشکل را وارد دروازۀ حریف کند؛ رگبی.
گیرآبیلغتنامه دهخداگیرآبی . (اِخ )دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد. واقع در 35هزارگزی جنوب خاوری مهاباد و 8500 گزی خاور شوسه ٔ مهاباد به سردشت . محلی کوهستانی و هوای آن معتدل و سکنه ٔ آن <span class="hl" di
رابیلغتنامه دهخدارابی . (ع ص ) فزون شونده و گوالنده . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بر بلندی و پشته برآینده . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
گرگابیلغتنامه دهخداگرگابی . [ گ ُ ] (اِ) قسمی از پای افزار و از نعلین . (ناظم الاطباء). گرگاو. (آنندراج ). رجوع به گرگاو شود.
گرگابیلغتنامه دهخداگرگابی . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 16000گزی شمال کوزران و 5000خاور راه فرعی کوزران به ثلاث . هوای آن سرد، دارای 140 تن سکنه است . آب آ