راشیتیسمفرهنگ فارسی عمیدبیماری نرمی استخوان که بهواسطۀ اختلال متابولیسم کلسیم، فسفر، و کمبود ویتامین D در بدن بروز میکند.
ویتامین دفرهنگ فارسی عمیدویتامینی موجود در روغن ماهی، گوشت، زردۀ تخممرغ، شیر، و کره. فقدان آن باعث ابتلا به راشیتیسم میگردد.
راشیفرهنگ فارسی معین[ ع . ] (اِفا.) رشوه دهنده و رشوه گیرنده . راشیتیسم [ فر. ] (اِ.) عارضة نرم شدن استخوان های بدن که بر اثر کمبود ویتامین D و کمبود املاح کلسیم در بدن حاصل می شود.
گزانگبینفرهنگ فارسی معین(گَ زَ گَ) (اِمر.) شکرک مترشح از بوته های گز را گزانگبین گویند. این شکرک سفت و شکننده و دارای قند و الکل های مختلف است و خواص دارویی دارد. از جمله به عنوان مسهل جهت اطفال و ضد راشیتیسم استعمال می شود. به علاوه ازآن نوعی شیرینی به نام گز درست می کنند.
کساحةلغتنامه دهخداکساحة. [ ک َ ح َ ] (ع اِمص ) برجای ماندگی از دست و پای و لنگی . (آنندراج ) (منتهی الارب ). برجای ماندن از دست و پای و اکثر در پای استعمال شود. (از اقرب الموارد). || بیماری است که آن را راشیتیسم گویند. (یادداشت مؤلف ). || (اِ) برف روفته . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطب
ویتامینلغتنامه دهخداویتامین . (فرانسوی ، اِ) (از: ویتا، زندگی ، لاتینی + مین = منبع، فرانسوی ) (اصطلاح پزشکی ) ماده ای که به مقدار بسیار کم وجودش برای رشدونمو و نگهداری و اعمال و اعضای بدن ضروری است و فقدانش موجب بروز اختلالات مخصوص می گردد. چون بدن قادر به تهیه و ساختن ویتامین نیست علیهذا بایست