دوگانه

dogāne

معنی

۱. دوتایی؛ هرچیزی که مرکب از دو جزء یا دو عنصر باشد.
۲. (اسم) [قدیمی] نماز دو‌رکعتی؛ دو رکعت نماز.
۳. [قدیمی] نماز صبح.

جست‌وجوی دقیق

دوگانه

لغت‌نامه دهخدا

دوگانه . [ دُ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) عدد دو. (ناظم الاطباء). عدد دو که نصف آن یک است . (لغت محلی شوشتر) (از برهان ). دو عدد. (انجمن آرا) (آنندراج ) (از فرهنگ جهانگیری ) : یک موی بدزدیدم از دو زلفت چون

دوگانه

فرهنگ فارسی عمید

۱. دوتایی؛ هرچیزی که مرکب از دو جزء یا دو عنصر باشد.۲. (اسم) [قدیمی] نماز دو‌رکعتی؛ دو رکعت نماز.۳. [قدیمی] نماز صبح.

دوگانه

دیکشنری فارسی به عربی

ثُنائي الإتِّجاهِ

دوگانه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

bi-, bilateral, binary, double, conjugate, di- , double-barreled, double-edged, dual, twofold, twin

دوگانه

دیکشنری فارسی به ترکی

ikili

جست‌وجوی هم‌آوا

وابسته به دیوانه ها یا دیوانه خانه

دیکشنری فارسی به عربی

فوضي

دوانه

لغت‌نامه دهخدا

دوانه . [ دَ ن َ ] (نف ) نعت فاعلی از دویدن مثل : روانه از رفتن .- دوانه گردیدن ؛ دوان شدن . دویدن . (یادداشت مؤلف ) : از سوزش کون دوانه گردی زآنگونه که در نیابدت تیر.سوزنی .

دیوانه

لغت‌نامه دهخدا

دیوانه . [ دی ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش شیب آب شهرستان زابل با 120 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

دیوانه

لغت‌نامه دهخدا

دیوانه . [ دی ن ِ ] (اِ) نام نقدینه ای مسین متداول در عهد عثمانی معادل پنج پاره برابر نیم قروش که در فلسطین و اردن در قدیم رایج بوده است . (النقودالعربیة ص 98 و 173).

دیوانگه

لغت‌نامه دهخدا

دیوانگه . [ دی گ َهَْ ] (اِ مرکب ) دیوانگاه (از: دیوان + گه ، مخفف گاه پسوند). دیوانخانه . (از آنندراج ). مستقر دیوانیان : بباید بدین بارگه بگذردبدیوانگه عرض ما بنگرد. فردوسی .ز دیوانگه عرشیان درگذشت به درج آمد

جست‌وجوی مشابه

دوگانه‌سوز

bi-fuel

واژه‌های مصوب فرهنگستان

ویژگی خودروی که امکان مصرف دو نوع سوخت مختلف را به‌صورت مجزا داشته باشد و در هر زمان فقط یکی از این دو نوع سوخت وارد موتور آن شود

دوگانه‌گرایی

dualism

واژه‌های مصوب فرهنگستان

باور به اینکه ذهن و بدن دو قلمروِ مستقل با دو جوهر متمایزند که با یکدیگر تعامل دارند

دوگانه‌گویی

doublespeak

واژه‌های مصوب فرهنگستان

پنهان‌سازی مقصود واقعی در گفتار و نوشتار

بچه ٔ دوگانه

لغت‌نامه دهخدا

بچه ٔ دوگانه . [ ب َ چ َ / چ ِ / ب َچ ْ چ َ / چ ِ ی ِ دُ ن َ / ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) توأم . (دهار). دو بچه که همزاد باشند. توأمان

خودروِ دوگانه‌رو

dual-mode vehicle

واژه‌های مصوب فرهنگستان

وسیلۀ نقلیه‌ای که هم ازطریق راننده در خیابان‌های عمومی و هم به‌صورت خودکار در هادی‌راه قابل استفاده است

جست‌وجوی متن

dualizes

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دوگانه، دوگانه کردن، دوتا داشتن از، اثنویت قائل شدن

dualized

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دوگانه، دوگانه کردن، دوتا داشتن از، اثنویت قائل شدن

dualize

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دوگانه، دوگانه کردن، دوتا داشتن از، اثنویت قائل شدن

twofoldness

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دوگانه

dualization

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دوگانه سازی

جست‌وجوی هم‌آغاز

دوگانه‌سوز

bi-fuel

واژه‌های مصوب فرهنگستان

ویژگی خودروی که امکان مصرف دو نوع سوخت مختلف را به‌صورت مجزا داشته باشد و در هر زمان فقط یکی از این دو نوع سوخت وارد موتور آن شود

دوگانه‌شدگی مصوت

واژه‌های مصوب فرهنگستان

← دوگانه‌شدگی واکه

دوگانه‌شدگی واکه

diphthongization

واژه‌های مصوب فرهنگستان

فرایند تبدیل واکۀ ساده به واکۀ مرکب متـ . دوگانه‌شدگی مصوت

دوگانه‌گرایی

dualism

واژه‌های مصوب فرهنگستان

باور به اینکه ذهن و بدن دو قلمروِ مستقل با دو جوهر متمایزند که با یکدیگر تعامل دارند

دوگانه‌گویی

doublespeak

واژه‌های مصوب فرهنگستان

پنهان‌سازی مقصود واقعی در گفتار و نوشتار

جست‌وجوی هم‌قافیه

بچه ٔ دوگانه

لغت‌نامه دهخدا

بچه ٔ دوگانه . [ ب َ چ َ / چ ِ / ب َچ ْ چ َ / چ ِ ی ِ دُ ن َ / ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) توأم . (دهار). دو بچه که همزاد باشند. توأمان

پیوندزنی دوگانه

double working

واژه‌های مصوب فرهنگستان

قرار دادن میان‏پایه بین پایه و پیوندک با انجام دو پیوند جداگانه

تجزیۀ دوگانه

double articulation 1, duality, duality of structure, duality of patterning

واژه‌های مصوب فرهنگستان

تجزیۀ عناصر زبان به دو سطح واحدهای معنی‏دار یا تکواژ و واحدهای فاقد معنی یا واج

مصوت دوگانه

واژه‌های مصوب فرهنگستان

← واکۀ مرکب

ترمز دوگانه

empty/ load brake

واژه‌های مصوب فرهنگستان

ترمزی ویژۀ برخی واگن‌های باری که براساس پر یا خالی بودن واگن دو نوع ترمزگیری را امکان‌پذیر می‌سازد

ترجمه مقاله