دماثتلغتنامه دهخدادماثت . [ دِ ث َ ] (ع اِمص ) نرمی و همواری هر چیز. (غیاث ). || نرم خویی . (غیاث ) (یادداشت مؤلف ).- دماثت خلق ؛ خوشخویی . نرم خویی . (یادداشت مؤلف ).
ادماثلغتنامه دهخداادماث . [ اَ ] (ع اِ) جمعگونه ای از دَمِث . و آن مکان ریگی است نرم . و دماثت بمعنی سهولت خُلق از همین ریشه است . (معجم البلدان ). || (اِخ ) نام موضعی است . (معجم البلدان ).
نرم خوییلغتنامه دهخدانرم خویی . [ ن َ ] (حامص مرکب ) دماثت . (از منتهی الارب ). دماثت اخلاق . (یادداشت مؤلف ). ملایمت . نرمی . مهربانی : چون گل بگذار نرم خویی بگذر چو بنفشه از دورویی . نظامی .بر آنکس که اش سخت رویی بوددرشتی به از
دماثةلغتنامه دهخدادماثة. [ دَ ث َ ] (ع اِمص ) نرم خویی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).- دماثة الاخلاق ؛ نرم خویی . (یادداشت مؤلف ).|| نرمی و همواری هر چیز. (آنندراج ). و رجوع به دماثت شود.