دغدغکلغتنامه دهخدادغدغک . [ دَ دَ غ َ ] (اِ) سنای کاذب که درختچه ای است ، و این نام را در اطراف کرج به این درختچه دهند. (از یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به سنا شود.
دغدغکفرهنگ فارسی عمیددرختچهای به بلندی یک متر، دارای برگهای مرکب، گلهای زردرنگ، و دانههای قهوهایرنگ شفاف و روغندار که برگهایش مسهل است و گاه مانند برگ سنا به کار میرود؛ درگنده.
هپوکلغتنامه دهخداهپوک . [ هََ ] (اِ) نامی است که در مازندران به سنای کاذب دهند. دغدغک . (یادداشت مؤلف ). رجوع به سنای کاذب شود.
کپوللغتنامه دهخداکپول . [ ک َ ] (اِ) در مازندران دارگنده را گویند. (یادداشت مؤلف ). نامی است که در کرگانرود و گلی داغ به سنای کاذب دهند. (یادداشت مؤلف ). قدقدک . سنای بری . سنای مکی کاذب . سنای اندلسی . سنای مغربی . سنای کاذب . قلوته . دغدغک . درگنده . دارگنده . چپول . درختچه ای است از تیره