دستگردلغتنامه دهخدادستگرد. [ دَ گ ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان انگهران بخش کهنوج شهرستان جیرفت . واقع در 150هزارگزی جنوب کهنوج و 6هزارگزی باختر راه مالروانگهران به مارز. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج <span class="hl" dir="lt
دستگردلغتنامه دهخدادستگرد. [ دَ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش سرباز شهرستان ایرانشهر. واقع در 38هزارگزی جنوب سرباز و کنار راه فرعی سرباز به فیروزآباد. آب آن از رودخانه و راه آن مالرو است . اهالی این ده از طایفه ٔ سرباز هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج <span cla
دستگردلغتنامه دهخدادستگرد. [ دَ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زلفی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در 72هزارگزی جنوب خاوری الیگودرز و کنار راه مالرو شاه آباد به پزه ، با 228 تن سکنه . آب آن از قنات و چاه و راه آن مالرو است .
دستگردلغتنامه دهخدادستگرد. [ دَ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کیار بخش بروجن شهرستان شهرکرد واقع در 43هزارگزی باختر بروجن و سر راه شهرکرد به بروجن با 1505 تن سکنه . آب آن از رودخانه و قنات و چشمه و راه آن ماشین رو است . دبستان
دستگردلغتنامه دهخدادستگرد. [ دَ گ ِ ] (اِ) دسکره . دستجرد. قریه . || زمین هموار. || زمین و ملک زراعتی . || بنایی مانند کوشک که گرد آن خانه ها باشد. و رجوع به دسکره شود.
دستگرد غداده(گداده) یا دستگرد دزدهاواژهنامه آزادنام روستائی در منطقه ماربین نزدک به روستای کهندژ از توابع خمینی شهر که در سر شماری قبل انقلاب جمعیت 3500 نفر بوده ولی اکنون جمعیت آن زیاد و حدود 12000 نفر است اگر چه در اواخر قاجار منطقه نا امنی بوده و مرکز دزد و گدا بوده اکنون مردمی فعال و کوشا با سطح فرهنگ بالائی دارد و درصد با سواد آن بالاست
دستیگردلغتنامه دهخدادستیگرد. [ دَ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهاباد بخش حومه شهرستان بیرجند. واقع در 8هزارگزی شمال خاوری بیرجند، با 254 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج <span class="hl
دشتگردلغتنامه دهخدادشتگرد. [ دَ گ َ ] (نف مرکب ) دشتگردنده . آنکه در صحرا و بیابان سیر و گردش می کند. (ناظم الاطباء). دشت پیما. دشت سیر. دشت نورد.
دستاگردلغتنامه دهخدادستاگرد. [ دَ گ َ ] (اِ مرکب ) دسته ٔ اره . (آنندراج ). دسته و قبضه ٔ اره . (ناظم الاطباء). دستاکرد.
دستگردانیلغتنامه دهخدادستگردانی . [ دَ گ َ ] (اِخ ) خواجه جمال الدین ، وزارت بایدوخان بن غای بن هولاکوخان مغول (مقتول 690 هَ . ق .) داشت . (تاریخ گزیده ص 602).
دستگردانلغتنامه دهخدادستگردان . [ دَ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دستگردان بخش طبس شهرستان فردوس . واقع در 120هزارگزی شمال طبس ، با 282 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج <span class="
دستگردانلغتنامه دهخدادستگردان . [ دَ گ َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش طبس شهرستان فردوس است که در شمال طبس واقع و حدود آن بشرح زیر است : از خاور به دهستان اصفهک ، از باختر به کویر لوت ، شمال به دهستان کریت و یخاب و از جنوب به دهستان ده محمد. آب آن از قنوات تأمین می شود. این دهستان از <span
دستگردانیلغتنامه دهخدادستگردانی . [ دَ گ َ ] (اِخ ) خواجه جمال الدین ، وزارت بایدوخان بن غای بن هولاکوخان مغول (مقتول 690 هَ . ق .) داشت . (تاریخ گزیده ص 602).
دستگردانلغتنامه دهخدادستگردان . [ دَ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دستگردان بخش طبس شهرستان فردوس . واقع در 120هزارگزی شمال طبس ، با 282 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج <span class="
دستگردانلغتنامه دهخدادستگردان . [ دَ گ َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش طبس شهرستان فردوس است که در شمال طبس واقع و حدود آن بشرح زیر است : از خاور به دهستان اصفهک ، از باختر به کویر لوت ، شمال به دهستان کریت و یخاب و از جنوب به دهستان ده محمد. آب آن از قنوات تأمین می شود. این دهستان از <span
دستگردمارلغتنامه دهخدادستگردمار. [ دَ گ ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان براآن بخش حومه شهرستان اصفهان . واقع در 30هزارگزی جنوب خاوری اصفهان . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).