ترجمه مقاله

دستگاه

dastgāh

۱. وسیله‌ای ساخته شده از اجزا و قطعات مختلف به‌منظوری خاص.
۲. [مجاز] سامان و اسباب و سرمایه.
۳. [مجاز] کارگاه و کارخانه و تمام آلات و ادواتی که در یک‌جا و برای انجام دادن کاری فراهم آورده باشند.
۴. اعضایی که با هم در بدن عمل خاصی را انجام بدهند: دستگاه گوارش.
۵. (موسیقی) یک آهنگ کامل موسیقی.
۶. [قدیمی، مجاز] جاه و جلال؛ شوکت و ثروت.
۷. [قدیمی، مجاز] قدرت و توانایی.
⟨ دستگاه وجود: [قدیمی، مجاز]
۱. عالم هستی.
۲. [مجاز] حواس ظاهری و باطنی.
۳. مجموع اعضای بدن.

۱. آلت، ابزار، اسباب، سامان
۲. بساط
۳. جهاز، سیستم
۴. مجموعه
۵. آپارات، ماشین
۶. ساز، نوا
۷. تجمل، جاه، جلال
۸. مایه
۹. ثروت، سرمایه
۱۰. واحد

ترجمه مقاله