ترجمه مقاله

درهم

darham

۱. مخلوط؛ آمیخته.
۲. آشفته؛ شوریده
⟨ درهم‌برهم: [عامیانه] درهم‌وبرهم؛ درهم‌ریخته؛ آشفته؛ شوریده؛ مشوش؛ نامنظم.
⟨ درهم ‌شدن: (مصدر لازم)
۱. مخلوط شدن؛ آمیخته شدن.
۲. آشفته شدن.
۳. [مجاز] افسرده شدن.
⟨ درهم‌ کردن: (مصدر متعدی) مخلوط ‌کردن؛ آمیخته‌ کردن.
⟨ درهم ‌کشیدن: (مصدر متعدی) به‌هم کشیدن؛ ترنجیده ساختن.
⟨ روی درهم کشیدن: [قدیمی] چین بر چهره و ابرو افکندن؛ رو ترش کردن.

۱. آشفته، آمیخته، برهم، بینظم، پریشان، پیچیده، ژولیده، قاطی، قاطیپاطی، مختلط، مختل، مخلوط، مغشوش، ممزوج
۲. برزخ

ترجمه مقاله