خنشانلغتنامه دهخداخنشان . [ خ ُ ] (ص ) مبارک . میمون . خجسته . خنستان . فرخنده . (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) : بر تو بادا مبارک و خنشان عید نوروز و گوسفندکشان . رودکی .رجوع به خنشا شود.
خنشانفرهنگ فارسی عمیدفرخنده؛ خجسته؛ مبارک: ◻︎ باد بر تو مبارک و خنشان / جشن نوروز و گوسپندکشان (رودکی: ۵۴۶).
خانیشانلغتنامه دهخداخانیشان . (اِخ ) دهی است از دهستان نازلو بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه ، واقع در 26500 گزی شمال خاوری ارومیه این ده در جلگه و کنار دریاچه قرار دارد و آب و هوایش معتدل و مالاریایی و سکنه اش 700 تن است . مذهب اهالی
خنشالغتنامه دهخداخنشا. [ خ ُ/ خ ِ ] (ص ) مبارک . میمون . خجسته . خنستان . فرخنده . (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). رجوع به خنشان شود.
خنستانلغتنامه دهخداخنستان . [ خ ُ ن ِ ] (ص ) مبارک . میمون . فرخنده . خجسته . (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). مصحف خَنِشان است .
خشنانلغتنامه دهخداخشنان . [ خ ُ ] (ص ) فرخنده . خجسته . مبارک . (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). مرحوم دهخدا این کلمه را مصحف خنشان دانسته اند.
گوسپندکشانلغتنامه دهخداگوسپندکشان . [ پ َ ک ُ ] (اِ مرکب ) ج ِ گوسپندکش . || (ق مرکب ) در حال کشتن گوسپند. || (اِ مرکب ) گوسفندکشان . عید قربان . (برهان ) (آنندراج ). روز دهم ذی الحجه که در آن گوسفند قربان کنند. عید اضحی . یوم النحر : باد بر تو مبارک و خنشان جشن نورو
میمونلغتنامه دهخدامیمون . [ م َ مو ] (ع ص ) مبارک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).ج ، میامین . دارای یمن و برکت . (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (برهان ). بایمن . (فرهنگ نظام ). خجسته . (مهذب الاسماء) (دهار) (غیاث ). همایون . (اوبهی ). فرخنده . خجسته . (ناظم الاطباء). خوش شگون . (فرهنگ نظام ). م