خامل

xāmel

معنی

۱. گمنام؛ بی‌نام‌ونشان.
۲. فرومایه؛ بیقدر.

مترادف

۱. گمنام، بینام، ناشناس، بینامونشان
۲. پست، فرومایه ≠ سرشناس

جست‌وجوی دقیق

خامل

لغت‌نامه دهخدا

خامل . [ م ِ ] (ع ص ) گمنام . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ) (فرهنگ شعوری ج 1 ص 372). بی نام . (مهذب الاسماء) : در مجلس عام از هرگونه مردم کافی و خامل حاضر بود

خامل

فرهنگ فارسی عمید

۱. گمنام؛ بی‌نام‌ونشان.۲. فرومایه؛ بیقدر.

خامل

فرهنگ فارسی معین

(مِ) [ ع . ] (ص .) 1 - گمنام . 2 - بی قدر، فرومایه .

خامل

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. گمنام، بینام، ناشناس، بینامونشان ۲. پست، فرومایه ≠ سرشناس

جست‌وجوی هم‌آوا

خامل ذکر

خامل ذکر. [ م ِ ذِ] (ص مرکب ) گمنام . مجهول نام . ناسرشناس : کسی که باشد مجهول نام و خامل ذکربذکر او شود اندر جهان همه مذکور. فرخی .سالار بکتغدی گفت : طرفه آن است که در سرایهای محمودی خامل ذکرتر از این دو کس نبوده

خامل ذکر

فرهنگ فارسی عمید

فاقد شهرت؛ گمنام؛ بی‌نام و نشان: ◻︎ کسی که باشد مجهول‌نام و خامل‌ذکر / به ذکر او شود اندر جهان همه مذکور (فرخی: ۱۹۶).

خمل

لغت‌نامه دهخدا

خمل . [ خ ُ ] (ع اِ) دوست خالص . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). خِمل . رجوع به خمل شود.

خمل

لغت‌نامه دهخدا

خمل . [ خ ِ م ِ ] (اِ) رَزَک . نام گیاهی است به لهجه ٔ مردم آستارا و در زبان آلمانی نیز رزک را خمل نیز مینامند. (یادداشت بخط مؤلف ).

خمل

لغت‌نامه دهخدا

خمل . [ خ َ ] (اِ) سورنجان . زعفران دشتی . (از ناظم الاطباء) (از برهان قاطع).

جست‌وجوی مشابه

خاملاآ

لغت‌نامه دهخدا

خاملاآ. [ م ِ ] (اِ) مازریون . اشخیص .

خامل ذکر

لغت‌نامه دهخدا

خامل ذکر

فرهنگ فارسی عمید

جست‌وجوی متن

گمنام

فرهنگ فارسی معین

( ~ .) (ص مر.) بی نام و نشان ، خامل .

خوامل

لغت‌نامه دهخدا

خوامل . [ خ َ م ِ ] (ع اِ) ج ِ خامل . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). رجوع به خامل شود.

گمنام

فرهنگ مترادف و متضاد

خامل، بینامونشان، غیرمعروف، مجهول، مجهولالهویه، ناشناخته، ناشناس ≠ سرشناس، مشهور

اخمل

لغت‌نامه دهخدا

اخمل . [ اَ م َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از خمول . گمنام تر. خامل تر.

گمنام

لغت‌نامه دهخدا

گمنام . [گ ُ ] (ص مرکب ) بی نام و نشان . (آنندراج ). بی نام . خامل . خامل ذکر. خامد. قَبور. (منتهی الارب ) : نیمه شب پنهان بکوی دوست گمنامان شوندشهره نامان را مسلم نیست پنهان آمدن . خاقانی (دیوان چ سجادی ص <span class="hl"

جست‌وجوی هم‌آغاز

خامل ذکر

لغت‌نامه دهخدا

خاملاآ

لغت‌نامه دهخدا

خاملاآ. [ م ِ ] (اِ) مازریون . اشخیص .

خامل ذکر

فرهنگ فارسی عمید

درپیوند

بیشتر بدانید

خامل

xāmel

معنی

مترادف

جست‌وجوی دقیق

لغت‌نامه دهخدا

فرهنگ فارسی عمید

فرهنگ فارسی معین

فرهنگ مترادف و متضاد

جست‌وجوی هم‌آوا

لغت‌نامه دهخدا

فرهنگ فارسی عمید

لغت‌نامه دهخدا

لغت‌نامه دهخدا

لغت‌نامه دهخدا

جست‌وجوی مشابه

لغت‌نامه دهخدا

لغت‌نامه دهخدا

فرهنگ فارسی عمید

جست‌وجوی متن

فرهنگ فارسی معین

لغت‌نامه دهخدا

فرهنگ مترادف و متضاد

لغت‌نامه دهخدا

لغت‌نامه دهخدا

جست‌وجوی هم‌آغاز

لغت‌نامه دهخدا

لغت‌نامه دهخدا

فرهنگ فارسی عمید