ترجمه مقاله

حیله

hile

۱. مکر؛ فریب؛ نیرنگ.
۲. [قدیمی] قدرت و توانایی بر هرگونه تصرف و تدبیر.
۳. [قدیمی] چاره‌گری.

احتیال، تزویر، تغابن، تلبیس، چاره، حقه، حیلت، خدعه، دستان، دغا، دوال، ریا، سالوس، شعبده، شید، ظاهرنمایی، غدر، فریب، فسوس، فن، فند، کید، مکر، نیرنگ

ترفند، شیله، فریب

ترجمه مقاله