حرکتداده؛ تکانداده.
جنبانیده . [ جُم ْ دَ /دِ ] (ن مف ) نعت مفعولی از جنبانیدن . حرکت داده شده .
جنبانده.
خمیر ور آمده،مشک پر اب که جنبانده شود.