جفنگلغتنامه دهخداجفنگ . [ ج َ ف َ ] (ص ) بیهوده . (ناظم الاطباء). یاوه . یافه . سخن لغو و بیهوده . مهمل . هرزه . ژاژ. لاطائل . خزعبل . کلام بی اساس و هرزه . گفته ٔ باطل . (ناظم الاطباء). رجوع به ژاژ شود.
زفنیلغتنامه دهخدازفنی . [ زِ ] (اِ) سنگی باشد سیاه رنگ و آن دافع قروح و جذام است . (برهان )(آنندراج ). سنگی سیاه رنگ و دوائی . (ناظم الاطباء).
جفنگ گفتنلغتنامه دهخداجفنگ گفتن . [ ج َ ف َ گ ُ ت َ] (مص مرکب ) یاوه گفتن . سخنان لغو و بی پایه گفتن . یاوه سرائی . هرزه درایی . ژاژخایی . بیهوده گفتن . لغو گفتن . حرفهای مهمل و لاطائل زدن . رجوع به ژاژخایی شود.
زفانیلغتنامه دهخدازفانی . [ زِف ْ فا نی ی ] (ع ص ، اِ) شتر مرغ نر بسیار زف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
جفنگیاتلغتنامه دهخداجفنگیات . [ ج َ ف َ گی ْ یا ] (اِ) جفنگها. سخنان یاوه و مهمل . رجوع به جفنگ و ژاژ شود.
جفنگ گفتنلغتنامه دهخداجفنگ گفتن . [ ج َ ف َ گ ُ ت َ] (مص مرکب ) یاوه گفتن . سخنان لغو و بی پایه گفتن . یاوه سرائی . هرزه درایی . ژاژخایی . بیهوده گفتن . لغو گفتن . حرفهای مهمل و لاطائل زدن . رجوع به ژاژخایی شود.
جفنگ گفتنلغتنامه دهخداجفنگ گفتن . [ ج َ ف َ گ ُ ت َ] (مص مرکب ) یاوه گفتن . سخنان لغو و بی پایه گفتن . یاوه سرائی . هرزه درایی . ژاژخایی . بیهوده گفتن . لغو گفتن . حرفهای مهمل و لاطائل زدن . رجوع به ژاژخایی شود.
جفنگیاتلغتنامه دهخداجفنگیات . [ ج َ ف َ گی ْ یا ] (اِ) جفنگها. سخنان یاوه و مهمل . رجوع به جفنگ و ژاژ شود.