ثوبانلغتنامه دهخداثوبان . [ ث َ ] (اِخ ) ابن بجدد مکنی به ابی عبداﷲ او از آزاد کردگان رسول صلوات اﷲ علیه و از حمیر یمن است . وی به حضر و سفر ملازم خدمت رسول (ص ) بود و پس از رحلت پیغمبر مدتی بشام و زمانی به رمله و گاهی به مصر و در آخر در حمص اقامت داشت و در فتح مصر حاضر بود و بسال <span class=
ثوبانلغتنامه دهخداثوبان . [ ث َ ] (اِخ )ابن ابراهیم ، ابوالفیض . شیخ ذوالنون مصری یکی از اکابر عرفاء صاحب کرامات و خوارق عادات و وفات او بسال هَ . ق . بود. رجوع به ابی الفضل ثوبان ... و نیز رجوع به ذوالنون مصری شود.
ثوبانلغتنامه دهخداثوبان . [ ث َ وَ ] (ع مص ) ثوب . ثُؤب . بازگشتن پس از رفته بودن . || ثوبان مردم ؛ گرد آمدن ایشان . || ثوبان جسم ؛ فربهی گرفتن پس از لاغری از مرض . || ثَوبان حوض ؛ پر آب شدن یا نزدیک به پری شدن آن . || ثَوبَان ماء؛ گرد آمدن آب پس از رفته بودن .
توبانلغتنامه دهخداتوبان . (اِ) شلواری بود تنگ ، کشتی گیران دارند. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 367). تنبان چرمی که کشتی گیران پوشند. (برهان ) (از ناظم الاطباء). شلواری است از پوست که کشتی گیران پوشند. (اوبهی ).شلواری تنگ که کشتی گیران دارند و به تازی تبان گویند. (ص
ثوبانیلغتنامه دهخداثوبانی . [ ث َ ](ص نسبی ) منسوب است به ثوبان که مولی حضرت رسول بوده و قبرش در عمراس در شش میلی رمله است . (سمعانی ).
ثوبانیةلغتنامه دهخداثوبانیة. [ ث َنی ی َ ] (اِخ ) ثوبانی . طایفه ای از مرجئه باشند که به ثوبان بن مرجی انتساب دارند. اینان گویند ایمان عبارت است از اقرار به ایزد تعالی و پیمبران او لیکن چیزهائی که فعل و ترکش از روی تجویز عقل است داخل در ایمان نیست . (سمعانی ). فرقه ای از مرجئه و از یاران ثوبان م
ابوعزرهلغتنامه دهخداابوعزره . [ اَ ع َ رَ ] (اِخ ) تابعی است . او از ثوبان و ثوبان از رسول صلوات اﷲ علیه روایت کرده است .
ابومریملغتنامه دهخداابومریم . [ اَ م َ ی َ ] (اِخ ) تابعی است . او از ثوبان و ثوبان از رسول صلوات اﷲ علیه و از ابومریم عبادةبن نسی روایت کند.
ابوزرعهلغتنامه دهخداابوزرعه . [ اَ زُ ع َ ] (اِخ ) محدث است . او از ثوبان و از او ابوالخطاب روایت کند.
ثوبانیلغتنامه دهخداثوبانی . [ ث َ ](ص نسبی ) منسوب است به ثوبان که مولی حضرت رسول بوده و قبرش در عمراس در شش میلی رمله است . (سمعانی ).
ثوبانیةلغتنامه دهخداثوبانیة. [ ث َنی ی َ ] (اِخ ) ثوبانی . طایفه ای از مرجئه باشند که به ثوبان بن مرجی انتساب دارند. اینان گویند ایمان عبارت است از اقرار به ایزد تعالی و پیمبران او لیکن چیزهائی که فعل و ترکش از روی تجویز عقل است داخل در ایمان نیست . (سمعانی ). فرقه ای از مرجئه و از یاران ثوبان م
اصحاب ابوثوبانلغتنامه دهخدااصحاب ابوثوبان . [ اَ ب ِ اَ ث َ ] (اِخ ) پیروان ابوثوبان مرجی ٔ بودند که می پنداشتند ایمان عبارت از معرفت و اقرار به خدای تعالی و پیامبران وی (ع ) و به هر چیزیست که انجام دادن آن در پیشگاه خرد نارواست ، و آنچه فروگذاشتن آن در خرد روا باشد، از ایمان نیست ... (از ملل و نحل شهر