تکژ

takaž

معنی

هستۀ انگور: ◻︎ تکژ نیست گویی در انگور او / همه شیره دیدیم یکسر رَزش (ابوالعباس ربنجنی: شاعران بی‌دیوان: ۱۳۳).

جست‌وجوی دقیق

تکژ

لغت‌نامه دهخدا

تکژ. [ ت َ ک َ /ک ُ / ک ِ ] (اِ) استخوان انگور بود و بعضی تکس خوانند. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 179). دانه ٔ انگور که میان غژم بود و آنرا تکس و تکش نیز گویند. (شرفنامه ٔ منیری

تکژ

فرهنگ فارسی عمید

هستۀ انگور: ◻︎ تکژ نیست گویی در انگور او / همه شیره دیدیم یکسر رَزش (ابوالعباس ربنجنی: شاعران بی‌دیوان: ۱۳۳).

تکژ

فرهنگ فارسی معین

(تَ کَ) (اِ.) هستة انگور.

تکژ

دیکشنری فارسی به انگلیسی

pit

جست‌وجوی هم‌آوا

اختلال تیک

tic disorder

واژه‌های مصوب فرهنگستان

هریک از اختلال‌هایی که ویژگی اصلی آنها پرش یا گرفتگی عضله‌های حرکتی یا صوتی یا هر دوی آنها به‌طور مکرر در طول روز است

اختلال تیک گذرا

transient tic disorder

واژه‌های مصوب فرهنگستان

نوعی اختلال تیک که در آن فرد بین 4 هفته تا یک سال روزانه بارها دچار تیک‌های منفرد یا چندتایی می‌شود

اختلال تیک حرکتی یا آوایی مزمن

chronic motor or vocal tic disorder

واژه‌های مصوب فرهنگستان

نوعی اختلال تیک که در آن فرد در مدتی افزون بر یک سال دچار تیک‌های حرکتی یا صوتی شود درحالی‌که دوره‌های توقف تیک از سه ماه تجاوز نکند

تکی تکی

گویش مازنی

لب به لب – انباشته

پتکی چن پتکی

گویش مازنی

بازی کودکانه به وسیله ی سراندن سنگهای پهن و کوچک بر سطح آب ...

جست‌وجوی مشابه

تکژدان

لغت‌نامه دهخدا

تکژدان . [ ت َ ک َ ](اِ مرکب ) تکژدانه . (ناظم الاطباء). پرده ای که هسته ٔانگور در میان آنست و پوست انگور. (ناظم الاطباء).

تکژ(میوه)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

stone

جست‌وجوی متن

تکس

فرهنگ فارسی عمید

= تکژ

تکسک

فرهنگ فارسی عمید

= تکژ

تکش

فرهنگ فارسی عمید

= تکژ

تکیز

فرهنگ فارسی عمید

= تکژ

تکوژ

لغت‌نامه دهخدا

تکوژ. [ ت َ ک ُ ] (اِ) هسته ٔ انگور و تکژ. (ناظم الاطباء). رجوع به تکژ و تکس شود.

جست‌وجوی هم‌آغاز

تکژدان

لغت‌نامه دهخدا

تکژدان . [ ت َ ک َ ](اِ مرکب ) تکژدانه . (ناظم الاطباء). پرده ای که هسته ٔانگور در میان آنست و پوست انگور. (ناظم الاطباء).

تکژ(میوه)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

stone

جست‌وجوی هم‌قافیه

وتکژ

لغت‌نامه دهخدا

وتکژ. [ وَ ک َ ] (اِ) دانه و تخم انگور. (برهان ) (آنندراج ). خسته ٔ انگور. (ناظم الاطباء).

ترجمه مقاله