توبةلغتنامه دهخداتوبة. [ ت َ ب َ ] (اِخ ) (تل ...) در جانب شرقی دجله مقابل شهر موصل و متصل به نینوا و در آنجای تلی است که آنرا زیارت کنند و در آنجا به تفرج پردازند. رجوع به معجم البلدان ذیل «تل توبة» شود.
توبةلغتنامه دهخداتوبة. [ ت َ ب َ ] (اِخ ) ابن حمیربن حزن بن کعب . شاعری بوده است . (منتهی الارب ). شاعری از عشاق مشهور عرب است و در اواسط قرن اول هجری و در زمان خلافت بنی امیه می زیست . رجوع به اعلام زرکلی ج 1 ص 167 و عقد الف
توبةلغتنامه دهخداتوبة. [ ت َ ب َ ] (اِخ ) سوره ٔ نهمین از قرآن کریم ، مدنیه و آن دارای 129 آیت است ، پس از انفال و پیش از یونس . نام دیگر آن بحوث است . سوره ٔ برائه . (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا).
توبهلغتنامه دهخداتوبه . [ ب َ / ب ِ ] (اِ) قوس قزح را گویند و به این معنی بجای بای ابجد یای حطی هم آمده است . (برهان ). قوس قزح و آژفنداک . (ناظم الاطباء). رجوع به تویه شود.
تؤبهلغتنامه دهخداتؤبه . [ ت ُ ءَ ب َ ] (ع اِ) (از «ت ء ب ») عار و ننگ . (منتهی الارب ). اِبَة. (منتهی الارب ). رجوع به اِبة شود.
توبئةلغتنامه دهخداتوبئة. [ ت َ ب ِ ءَ ] (ع مص ) (از «وب ء») آماده کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): وبأه توبئة؛ عبأه . (اقرب الموارد).
توبیعلغتنامه دهخداتوبیع. [ ت َ ] (ع مص ) تیز دادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تل توبةلغتنامه دهخداتل توبة. [ ت َل ْ ل ُ ت َ ب َ ] (اِخ ) موضعی است مقابل موصل در شرق دجله متصل به نینوی ... گویند آن را تل توبه خوانند از آنرو که چون بر قوم یونس عذاب رسید در این تل فراهم آمدند و توبه آشکار کردند و خداعذاب از آنان برداشت . بر آن هیکلی بود بتان را، پس آن را ویران کردند و بتان ب
توبه سوزلغتنامه دهخداتوبه سوز. [ ت َ / تُو ب َ / ب ِ ] (نف مرکب )توبه سوزاننده . توبه شکن . باطل کننده ٔ توبه و عهد و میثاق . توبه را شکند و به گناه بازگرداند : بیا ساقی آن آتش توبه سوزبه آتشگه مغز
قتوبةلغتنامه دهخداقتوبة. [ ق َ ب َ ] (ع ص ) شتر با قتب . (منتهی الارب ). شتر با قتب که خوی گیر باشد. (آنندراج ).
نبی التوبةلغتنامه دهخدانبی التوبة. [ ن َ بی یُت ْت َ ب َ ] (اِخ ) از القاب رسول اﷲ محمدبن عبداﷲ است .
اعتوبةلغتنامه دهخدااعتوبة. [ اُ ب َ ] (ع اِ) آنچه بدان عتاب کنند، یقال : «بینهم اعتوبة یتعاتبون بها». (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تتوبةلغتنامه دهخداتتوبة. [ ت َ وِ ب َ ] (ع مص ) از گناه بازگشتن . (تاج المصادر بیهقی ). بازگشتن از گناه . || باز مهربان شدن خدا بر کسی . توفیق توبه دادن کسی را خدای . || آسان گردانیدن خدای دشواری کسی را. (منتهی الارب ). رجوع به توبه شود.
تل توبةلغتنامه دهخداتل توبة. [ ت َل ْ ل ُ ت َ ب َ ] (اِخ ) موضعی است مقابل موصل در شرق دجله متصل به نینوی ... گویند آن را تل توبه خوانند از آنرو که چون بر قوم یونس عذاب رسید در این تل فراهم آمدند و توبه آشکار کردند و خداعذاب از آنان برداشت . بر آن هیکلی بود بتان را، پس آن را ویران کردند و بتان ب