۱. کوچکتر از اندازۀ مورد نظر بودن: تنگی لباس.
۲. باریکی و کمپهنا بودن.
۳. کم بودن فضا یا گنجایش.
۴. [مجاز] دشواری.
۵. [مجاز] کمیابی.
۶. [مجاز] کم بودن زمان.
۷. [قدیمی] نزدیکی.
〈 تنگی نفس: (پزشکی) درد سینه که انسان بهسختی نفس بکشد؛ ضیقالنفس.
۱. تضییق، تنگنا، سختی، فشار ≠ فراخی
۲. عسرت، فاقه، فقر، فلاکت، نکبت ≠ گشاددستی، فراخبالی
۳. غلا، قحطسالی، قحط، کمیابی ≠ وفور، برکت، آبسالی، فراوانی
۴. کمپهنایی، باریکی، کمعرضی ≠ گشادی