تلمبارلغتنامه دهخداتلمبار. [ ] (اِخ ) در ذیل جامع التواریخ رشیدی چ بیانی ص 163، 164، 166، 167 و 169، این کلمه آمده و چنین برم
تلمبارلغتنامه دهخداتلمبار. [ ت ِ ل ِ / ت َ ل َ ] (اِ) بنایی از چوب دارای چند طبقه ولی ارتفاع یک طبقه بیش از نیم ذرع نیست . در فرش هر طبقه برگ توت ریخته کرم ابریشم را روی آنها پرورش میکنند. اصلاً این لفظ اصطلاح اهل گیلان است و اکنون در تهران هم استعمال میشود. (ف
تلمبارفرهنگ فارسی عمید۱. هرچیز زیاد که روی هم ریخته و انبار شده باشد.۲. جای مخصوصی که برای پرورش کرم ابریشم درست کنند؛ پیلهانبار؛ تلیبار؛ تلیوار.
تلمبارفرهنگ فارسی معین(تَ لَ) (اِ.) = تلنبار: 1 - هر چیز که روی هم ریخته و انبار شده باشد. 2 - جایی که در آن کرم ابریشم را پرورش دهند.
خرهفرهنگ فارسی معین( ~.) (اِ.) 1 - توده ، تلمبار، روی هم چیده شده . 2 - ردیف ، قطار، پهلوی هم چیده شده .
تلنبارلغتنامه دهخداتلنبار. [ ت َ / ت ِ لَم ْ / لِم ْ ک َ دَ ] (اِ) تلمبار. تلیبار. رجوع به این دو کلمه و ماده ٔ بعد شود.