ترشکلغتنامه دهخداترشک . [ ت ُ ش َ ] (اِ) پرنده ای سبزرنگ . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || برگ گیاهی است ترش مزه . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). و آنرا ترش گیاه نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). گیاهی که بتازی حماض گویند. (ناظم الاطباء). قسمی سبزی صحرایی بهاره ٔ خوردنی
ترشکلغتنامه دهخداترشک . [ ت ُ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سوسن که در بخش ایزه ٔ شهرستان اهواز و در 42هزارگزی شمال خاوری ایزه قرار دارد. کوهستانی و گرمسیر است و 240 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات و شغل اهالی
ترشکلغتنامه دهخداترشک . [ ت ُ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهپایه ٔ بخش نوبران که در شهرستان ساوه و 32هزارگزی شمال خاوری نوبران و 18هزارگزی راه عمومی قرار دارد. کوهستانی و سردسیر است و 237
ترشکفرهنگ فارسی عمید۱. گیاهی شبیه شبدر، با سه یا چهار برگچه و گلهای سرخ یا زردرنگ.۲. ‹ترشه› گیاهی صحرایی با برگهای درشت شبیه برگ چغندر که طعم ترش دارد و آن را مانند سبزی در آش و بعضی غذاهای دیگر میریزند.
ترسکلغتنامه دهخداترسک . [ ت ُ س ُ ] (اِ) سنگ ریزه در گل که در میان نهر آب و اطراف نهر بسیار صلب و محکم شده که با کلنگ فولاد آنرا می شکنند و بعضی از آن را سنگ آسیا می سازند و بسیار دوام می کند، و آنچه بسیار صلب و محکم نشده و زودمی شکند آنرا سُکْج گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ).
ترسیغلغتنامه دهخداترسیغ. [ ت َ ] (ع مص ) فراخ گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فراخ گردانیدن زندگی . (از المنجد) (از اقرب الموارد). || دو سخن را بهم آوردن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). تلفیق بین کلام . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || تر کردن باران زمین را
ترشکوهلغتنامه دهخداترشکوه . [ ت ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رحیم آباد که در بخش رودسر شهرستان لاهیجان و در 13هزارگزی جنوب رودسر قرار دارد و متصل به رحیم آباد است و 95 تن سکنه دارد. آب آن از پل رود و نهر برزه رود است و محصول آن
ترشکوهلغتنامه دهخداترشکوه . [ ت ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شیرامین که در بخش دهخوارقان شهرستان تبریز و در 8هزارگزی جنوب بخش دهخوارقان و 5هزارگزی شوسه ٔ آذرشهر به مراغه قرار دارد. جلگه ای معتدل است و <span class="hl" dir="ltr"
ترشکوهلغتنامه دهخداترشکوه . [ ت ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رحیم آباد که در بخش رودسر شهرستان لاهیجان و در 13هزارگزی جنوب رودسر قرار دارد و متصل به رحیم آباد است و 95 تن سکنه دارد. آب آن از پل رود و نهر برزه رود است و محصول آن
ترشکوهلغتنامه دهخداترشکوه . [ ت ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شیرامین که در بخش دهخوارقان شهرستان تبریز و در 8هزارگزی جنوب بخش دهخوارقان و 5هزارگزی شوسه ٔ آذرشهر به مراغه قرار دارد. جلگه ای معتدل است و <span class="hl" dir="ltr"
شبدرترشکOxalisواژههای مصوب فرهنگستانسردهای علفی کوچک از شبدرترشکیان با حدود 850 گونه که گیاهانی گرمسیری هستند و عمدتاً بومی افریقای جنوبی و امریکای جنوبی به شمار میآیند